محمد علی فلاحی؛ مصطفی سلیمی فر؛ فاطمه مردانی
چکیده
بر اساس مفهوم ناسازگاری زمانی، اگر در فاصله زمانی و ترجیحات یا فنآوری تغییر نکرده و شوک پیشبینی نشدهای نیز روی ندهد، به نظر میرسد سیاست اتخاذ شده در زمان حال برای آینده، -باید در موعد مقرر نیز از همان درجه اعتبار برخوردار باشد؛ اما گاهی بنابر مصلحتاندیشی مقامات اجرایی این مهم به دست نمیآید. اگر این اقدام سیاستگذاران غافلگیرکننده ...
بیشتر
بر اساس مفهوم ناسازگاری زمانی، اگر در فاصله زمانی و ترجیحات یا فنآوری تغییر نکرده و شوک پیشبینی نشدهای نیز روی ندهد، به نظر میرسد سیاست اتخاذ شده در زمان حال برای آینده، -باید در موعد مقرر نیز از همان درجه اعتبار برخوردار باشد؛ اما گاهی بنابر مصلحتاندیشی مقامات اجرایی این مهم به دست نمیآید. اگر این اقدام سیاستگذاران غافلگیرکننده باشد، این امکان وجود دارد که موقعیتی بهتر از آنچه وعده داده شده، حاصل شود. اما اگر این سیاست پیشبینی شود، بدون تغییر نرخ بیکاری، تورم بالاتری پدید میآید. در این تحقیق، وجود مسأله ناسازگاری زمانی در اقتصاد ایران در دو دوره بلندمدت و کوتاهمدت با استفاده از الگوی Ireland (1999) بررسی میشود. در رابطه با دوره بلندمدت، همانباشتگی میان متغیرهای فصلی بیکاری و تورم برای دوره زمانی 1369:2 تا 1394:2 و 1381:1 تا 1394:2 آزمون شده و برای کوتاهمدت و در توضیح پویایی و حرکت همزمان تورم و بیکاری با در نظر گرفتن شوکهای غیرقابل مشاهده، معادلات فضا ـ حالت و رهیافت کالمن فیلتر مورد استفاده قرار میگیرد. نتایج بدست آمده نشان دهنده وجود مسأله ناسازگاری زمانی در هر دو دوره کوتاهمدت و بلندمدت در اقتصاد ایران است و در نتیجه، اقتصاد نه تنها به سطح بیکاری پایینتر نمیرسد، بلکه در همان سطح اشتغال، تورمی بالاتر را تجربه میکند.